همراهان عزیز . شوکی که با بیانیه منتسب به ارتش و هجمه پخش پاره کردن عکس از صدا و سیما و نهایتا پیام مهندس موسوی به همه وارد شده است قابل درک است . بوی بدی میاید که البته تاریکترین لحظه شب برای رسیدن به فلق و طلوعی دوباره خواهد بود .
در این شرایط باید اول صبور باشیم و با پیشنهادات رادیکال خود ، جنبش را به حرکات اشتباه نیندازیم . نباید به پیشواز حادثه رفت . شیشه عمر رژیم ترکی عمیق خورده است و زمان برگ برنده ما است . آنها میخواهند قدمهایمان را سریع کنیم تا مگر با اندک اکثیری که در ظرفشان مانده ، شبی دیگر را به صبح برسانند . چنین مجالی را به آنها ندهیم .
با متانت صبر میکنیم . اگر رژیم دست به حرکات احمقانه ای مانند بازداشت مهندس موسوی و یا شیخ شجاع بزند ، همه در خیابان آزادی تجمع ، اعتصاب و نبرد خواهیم کرد . اگر رژیم حماقتی جدید کند و دست به ریختن خون اسرای در بندمان زند ، امانش نخواهیم داد .
تا زمانی که رسانه ای داریم و میتوانیم خبر رسانی کنیم گوش به زنگ رهبران فعلی جنبش خواهیم بود . در صورت قطع رسانه ها ، معنای آن اعلام جنگ است . در میعاد گاهمان جمع خواهیم شد و با خرد جمعی ، جنبش را پیش خواهیم برد .
اندکی صبر . سحر نزدیک تر از آنیست که فکرش را میکردیم .
۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه
۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه
حرامیان معنای گلتان را فهمیدیم . باتوم است که بر فرقمان وارد میشود . تهران قیامت است .
بی شرمان ، گفته بودید به دانشجویان گل میدهید . جایش هنوز درد میکند . چه وقاحتی دارید شما .
خیابان انقلاب قیامت است . وحشیانه میزنند ملت را .
دانشجویان را تنها نگذارید . بچه هایمان دارند کتک میخورند . من باز خواهم رفت . شما را به خدای ایران قسم میدهم بپیوندید .
۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه
یک گوشی موبایل طلب من از جنبش !
خودم جستم اما گوشی رفت . طرف روی موتور بود و معطل نشد به خودم . گوشی را قاپید و رفت . لگدی هم پشت سری او مودبانه به سمتم روانه کرد و باطومش را هم به سمتم تقدیم کرد . شانسی به من نخورد . نمیخواهم خرج الکی برایتان بتراشم !
در چهار سمت میدان ولیعصر مستقرند . در پارکینگ سینما حدود 200 نفر یگان ویژه پناه گرفته و در پارکینگ پاساژ ایرانیان هم عده زیادی بودند که استتار در تاریکی است و نتوانستم تعداد تقریبی آنها را بدانم .
خواستم از دور میدان عکس بگیرم که گوشی رفت . به تخمت .
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)